تجارت الکترونیکی بنگاه با بنگاه (Business to Business) :
در این نوع از تجارت الکترونیکی ، شرکت کنندگان در فعالیت هاي مربوطه ، بنگاه ها بوده و هم اکنون 85 درصد از حجم تجارت الکترونیکی را تشکیل می دهند.B2B در جایی استفاده می گردد که بخواهیم خرید و فروش عمده را به کمک تجارت الکترونیکی انجام و خارج از حیطه خرده فروشان عمل نماییم. چرا که خرده فروشی در اینترنت با خطرات بسیار همراه است زیرا مشتریان تمایل ندارند تا همه چیز را از روی اینترنت خردیداری کنند و فقط روی برخی از اجناس دست می گذارند و سایر موارد برایشان اهمیت چندانی ندارد. شرکت Cisco یکی از اولین شرکت های بزرگی بود که در جولای 1996 سایت تجارت الکترونیکی خود را راه اندازی کرد و بعد از آن تلاش جدی، بقیه ی شرکت ها برای چنین امری آغاز شد. یک ماه بعد شرکت های کامپیوتری عظیمی نظیر Microsoft و IBM نرم افزارهای تجاری خود را که امکان انجام فروش از طریق اینترنت را فراهم می کرد به بازار عرضه نمودند.
آیا هیچ وقت آدم های شاد و موفقی را که به رویاهایشان رسیده اند، دیده اید؟ تا حالا دلتان خواسته از آنها بپرسید نظرشان درباره خودشان چیست و اصلا دنیا را چطوری می بینند؟
سال هاست که درخصوص افراد استثنایی که در تجارت، ورزش و دیگر رشته ها موفقند، تحقیق می شود. در این سال ها بعضی باورهای مهم و اساسی درباره این انسان های موفق سالم و شاد به اثبات رسیده است. اگر شما هم دوست دارید شادتر باشید و زندگی در کنترل خودتان باشد، بهتر است با ما همراه شوید و چند هفته ای را با این ۵ باور مهم طی کنید. باورهای ما پنجره ای هستند که ما از آن به دنیا نگاه می کنیم. آنها تمام زمینه های زندگی مان را شکل می دهند. اگر تصمیم بگیرید با نظر مثبت به زندگی نگاه کنید، دیدگاه شما خوش بینانه و قدرتمند می شود و خیلی زود از این طرز برخورد با دنیای اطرافتان بهره می برید.
خودتان بهتر از هر کسی خودتان را می شناسید :
مردی یک شب کلید خانه اش را گم کرده بود و نمی توانست وارد خانه شود. او بیرون منزل در نور چراغ کوچه دنبال کلیدش می گشت. کمی بعد همسایه اش او را دید و به کمک او آمد تا با هم کلید را پیدا کنند. اما بی فایده بود. پس از کلی جستجو همسایه از او پرسید: اگر تو کلید را در منزل گم کرده ای، چرا در خیابان دنبال آن می گردی؟ مرد پاسخ داد: چون در خیابان نور بیشتر است! حالا تصور کنید شما جهت و معنای زندگی را گم کرده اید. اگر از مردم بپرسید اهداف شما در زندگی چه باید باشد، درست مثل این است که در خیابان دنبال کلیدی بگردید که در خانه جا گذاشته اید. هیچ کس به شما نمی تواند بگوید چطور به زندگی تان معنا ببخشید. روش دیگران به درد شما نمی خورد. شما باید درون خودتان را جستجو کنید. حتی اگر یک عمر برای یافتن پاسخ های خود جای دیگری را جستجو کرده اید، به محض این که به درون خودتان رجوع کنید، می بینید که پاسخ سوال های زندگی برای شما روشن می شود.
اگر گام به گام پیش بروید، به هر چه بخواهید می رسید :
حقیقت این است که هر نوع مهارتی را می توان یاد گرفت، هر مشکلی را می شود حل کرد و هر کاری را می توان به نتیجه رساند، فقط اگر مرحله به مرحله پیش بروید و کارهای بزرگ را به قسمت های کوچک تر تقسیم کنید. وقتی یک کار بزرگ را به چند مرحله کوچک تر تقسیم کنید، انجام آن آسان تر می شود و دیگر به نظرتان سنگین نیست. ما ناخودآگاه در بسیاری موارد این کار را انجام می دهیم. مثلا وقتی قرار است یک شماره تلفن را به خاطر بسپاریم، اعداد آن را ۳ تا ۳ تا یا ۲ تا ۲ تا حفظ می کنیم. نکته مهم آن است که اگر می خواهید دیوار بین خود و رویاهای زندگی تان را بردارید، بهترین کار آن است که آجر به آجر پیش بروید تا به هدفتان برسید.
اگر روش شما جوابگو نیست، آن را عوض کنید :
دکتر اسپنسر جانسون، نویسنده کتاب چه کسی پنیر من را برداشت، فرق بین آدم ها و موش ها را این طور توصیف می کند. وقتی یک موش حس می کند تلاش هایش به نتیجه نمی رسد، روش خود را عوض می کند، اما وقتی آدم ها حس می کنند کاری که انجام می دهند به نتیجه نمی رسد، عصبانی و خسته می شوند و دوست ندارند روش خود را عوض کنند. حتی گاهی اگر کسی راهکار تازه ای را به آنها نشان دهد، حالت دفاعی به خود می گیرند و می گویند: “من همیشه این کار را همین طور انجام داده ام. “یا” من آدمی این مدلی هستم.” در اصل این آدم ها از پذیرفتن راهکار تازه و انجام آن می ترسند و حس می کنند ترسشان به این معناست که دیگر روش ها اشتباه است. همیشه آنچه به نظر ما طبیعی و صحیح به نظر می رسد، در اصل محصول باورهایتان است و به ندرت نشان دهنده همه احتمالات و امکانات پیش رویمان یا تخمین صحیحی از توانایی هایمان است. اگر واقعا می خواهید در زندگی خود نتایج متفاوتی به دست بیاورید باید از حصاری که به منظور راحتی دور خود کشیده اید، پا را فراتر بگذارید و راهکارهای متفاوتی را امتحان کنید.
شکست هرگز وجود ندارد :
تنها شکستی که در زندگی وجود دارد، این است که دست از یادگیری بردارید. جز این مورد هر نتیجه ای که پیش رویتان می آید، بازتابی است که به شما می گوید آیا راهکار انتخابی شما را به هدف نزدیک تر کرده یا دورتر. آدم هایی که به اهدافشان می رسند، یک خصوصیت مشترک دارند، آنها از شکست و اشتباه نمی ترسند، چون می دانند هر اشتباه یا شکست فرصتی است برای یادگیری که باید از آن استفاده کرد شکست، لازمه یاد گرفتن است.
شما همین حالا در حال شکل دادن آینده تان هستید :
تفاوت بارزی که میان افراد موفق و ناموفق وجود دارد، این است که افراد موفق در حال زندگی می کنند اما افراد ناموفق در گذشته سیر می کنند. اگر دائم به گذشته بچسبید، تمام زیبایی ها و فرصت هایی را که زندگی در حال حاضر به شما ارزانی کرده از دست می دهید. اگر هم در حال زندگی کنید بسرعت می توانید فرصت های رسیدن به اهدافتان را صید کنید. مهم نیست در گذشته چقدر تلاش کرده اید. هر لحظه از هر روز زندگی فرصت تازه ای است تا به خوشبختی و موفقیت نزدیک تر شوید. اگر بار دیگر ترس های قدیمی و باورهای محدودکننده مانع شادی و موفقیت شما شدند، آنها را در ذهن تان متوقف و در درون تان افکار مثبت و خوش بینانه را جایگزین افکار منفی کنید. قدرت باورهای مثبت آنقدر زیاد است که می توانید به کمک آنها از تمام لحظات زندگی پلی برای موفقیت بسازید.
آلوین تافلر فیلسوف و نویسنده ، اولین بار در کتاب مشهور خود به نام « موج سوم » به بررسی مسیر پیشرفت بشریت پرداخت . او تاریخ را به سه قسمت تقسیم کرد وهر کدام را یک موج نامید.
موج اول : عصر کشاورزی
افراد در محدوده خانه ، مدرسه ، مسجد ، کلیسا و مزرعه شان اطلاعات محدود و هماهنگی از محیط اطراف دریافت میکردند . گذر زمان بصورت گردشی بود . به همین علت بود که از تغییر مکان یابی خورشید و ماه برای اندازه گیری گذر زمان استفاده می شد . کار در موج اول به نیروی فیزیکی و عضلانی بستگی داشت . برای همین هم خانواده ها پر جمعیت بوده و کار ها از نوع کشاورزی و دامپروری بودند .
دنیای خانواده ها محدود به ابعاد زمین کشاورزی آن ها می شد . به موج اول عصر کشاورزی هم گفته می شود .
« عصر کشاورزی : زمین به عنوان ثروت »
نوع مبادلات جنس به جنس بود ، مردم شیر می دادند و تخم مرغ می گرفتند . این مبادله جنس به جنس اساس تجارت در این زمان بود . در موج اول میزان ثروت انسان به مساحت زمین هایش بستگی داشت و مردم برای کار کردن به سرِ زمین های خود می رفتند
موج دوم: عصرصنعتی
افراد از محدوده های کوچک خود خارج شدند و دنیای بزرگتری را خارج ازمرز های خانه و مزرعه تجربه کردند .
فاصله مردم از هم بیشتر شد چون که مرز های جغرافیایی شکل گرفته بودند ولی به کمک رسانه های گروهی حجم اطلاعات بیشتری بین مردم رد و بدل شده و ارتباط ها به نوعی حفظ شد . تنوع و گسستگی این اطلاعات روز به روز بیشتر شد . گذر زمان به صورت خطی بوده و ساعت های کاری با شیفت های کاری ایجاد شدند ، کار در این عصر به نیروی مغز و حافظه متکی شد .
این درست است که موج دوم حافظه بشر را گسترش داد ولی آن را ایستا و فرسوده و منجمد کرد و دلیلش انتقال اطلاعات از مغز به روی کاغذ بود . خانواده ها در این مقطع از زمان کوچک وکوچک تر شدند و نیروی عضلانی جای خود را به ماشین های صنعتی داد .
برای همین هم به موج دوم موج صنعتی میگویند .
« عصر صنعتی : پول وطلا به عنوان ثروت »
کار ها از نوع تولیدی بودند ، کالا ها ابتدا تولید و سپس برای فروش روانه بازار می شدند . در موج دوم مبادله جنس با پول صورت گرفت .
ثروت انسانها در این دوره مقدار پول وطلایی بود که پشتوانه مالی بانک ها به حساب می آمد و همچنین با آغاز این عصر مردم برای کار کردن به کارخانه ها ، ادارات و شرکت ها می رفتند و پس از اتمام کار به خانه باز می گشتند . برای همین هم مفهوم عشق در دوره صنعتی تضعیف شد . در حالی که در عصر کشاورزی یعنی موج اول خانواده ها از صبح تا شب کنار هم بودند و مفهوم عشق در آن دوره بسیار پر رنگ می نمود
موج سوم: عصر الکترونیک
عصر شکوفایی موبایل ، کامپیوتر و اینترنت است . در این دوره مرز های جغرافیایی مفهوم خود را از دست دادند . وسعت نظر انسان بخاطر پیشرفت تکنولوژی نه به اندازه سیاره زمین بلکه به اندازه کهکشان ها گسترش پیدا کرد.
موج سوم به عصر اطلاعات و ارتباطات معروف است . حجم وسیعی از اطلاعات در طول چند ثانیه از مکانی به مکان دیگر انتقال پیدا کرده و روند زندگی بشر را تحت تاثیر قرار می دهد . استفاده از کامپیوتر به پویایی و خلاقیت ذهن انسان کمک کرد . ماشین های صنعتی جای خود را به روبات ها و دستگاه های هوشمند دادند . در عصر اطلاعات چرخه تولید بسیار کوتاه مدت شده و کالا ها عموماً سفارشی شدند .
( در موج سوم تلاش شرکت ها برای دست آموز کردن مشتریان است. )
یکی از بارز ترین نشانه های موج سوم حذف منشی ها در ادارات بخاطر مکانیزه شدن کار هاست . انسان در این دوره برای کار کردن نیازمند فضای خاصی نیست و در هر مکانی می تواند کار کند و این به کمک تکنولوژی ارتباطات و کنترل از راه دور میسر می شود . مبادلات تجاری با پول الکترونیک انجام می پذیرد و ثروت انسان به میزان اطلاعات او و البته به کار گیری آنها بستگی دارد .
« عصر اطلاعات و ارتباطات : اطلاعت به عنوان ثروت »
فرهنگ خانواده دست خوش تغییر شده و افراد مجرد افزایش پیدا کردند . انتقال کار ها به خانه باعث اشتراک بیشتر زن و مرد شده و همین صمیمیت بیشتر مفهوم عشق را دوباره پر رنگ تر از قبل کرد . در موج سوم مفهوم عشق به همراه آگاهی ، مسئولیت پذیری و انضباط شخصی میزان موفقیت افراد را تعیین می کند . گذر زمان در این دوره گذری نقطه ایست و بشر در هر زمان هرکاری که دلش بخواهد انجام می دهد و چارچوب و محدودیت های خاص زمانی و همچنین مکانی پایبند نیست . هدف ما از بازگو کردن سیر تاریخی تغییر مفهوم کار خاطر نشان کردن این موضوع است که تمام دنیا در حال عبور از زندگی موج دومی به زندگی موج سومی هستند . بسیاری از شاخه های عصر ارتباطات و اطلاعات جزء شاخصه های تجارت های نوین است .
به همین جهت کسانی که مفهوم کار را در عرق ریختنِ صبح تا شب و به کار گیری مستقیم نیروی عضلات و مغز می داند در برخورد با این کار دچار شک و تردید می شوند . اینکه چطور یک تجارت می تواند در خانه انجام شود ، این که چطور هنوز کالایی تولید نشده می توان آن را فروخت مسئله ی مهم این است که دنیای امروز به سمت کسب اطلاعات و افزایش آگاهی از آینده در حال حرکت است . کسانی می توانند در این مسیر حرکت کنند که خود را با این تغییرات وفق دهند و به فرصت های تغییر و تحول مادی و معنوی چنگ بیاندازند + .
باور کردن خود یکی از اولین قدم ها به سمت موفقیت است. اگر به خودتان اعتماد نداشته باشید، موفق شدن در کارها خیلی سخت می شود.
1. یک شعار برای خود انتخاب کنید و هر روز آنرا برای خودتان تکرار کنید.
2. یاد بگیرید که نظر شما تنها نظری است که اهمیت دارد. افکار و نظرات بی اهمیت دیگران را کنار بگذارید. فقط خودتان هستید که باید واقعیت زندگی را برای خود آشکار کنید.
3. در محل کار، مدرسه یا خانه نظرات خود را بیان کنید. وقتی در ارتباطات خود با دیگران مطیع و سلطه پذیر نباشید آنوقت به خود و نظراتتان اعتماد و اطمینان پیدا می کنید.
4. همه چیز را امتحان کنید حتی اگر ندایی در ذهنتان بگوید که ممکن نیست. حتی کوچکترین پیروزی ها می تواند به شما اعتبار ببخشد و باعث شود دفعه بعدی که با یک مشکل یا هدف روبه رو شدید بیشتر به خودتان اعتماد کنید.
5. رفتارهای دفاعی را کنار بگذارید. وقتی به خودتان می گویید که نمی توانید به یک هدف خاص در زندگیتان برسید، قبل ازاینکه حتی تلاشی کرده باشید اجازه می دهید که شکست بخورید. پس این رفتارها را کنار بگذارید و همیشه متضاد این را به خودتان دیکته کنید.
6. دور و برتان را با افرادی پر کنید که تحسینشان می کنید. وقتی با کسانی هستید که افراد موفقی هستند بیشتر می توانید خودتان را باور کنید. از این افراد کمک بخواهید تا به شما نشان دهند که چطور برای رسیدن به اهدافشان تلاش کرده اند.
7. برای خودتان هدف تعیین کنید. وقتی هدف داشته باشید کنترل در دستان شماست.
8. باید تشخیص دهید که چه موقع به هدفتان می رسید تا به بالا بردن اعتماد به نفستان کمک کند.
9. دلیل شکستتان را پیدا کنید. برای هر کسی پیش می آید که نتواند به هدفی دست پیدا کند اما اگر از شکست هایتان درس بگیرید احتمال موفقیتتان بیشتر می شود.
10. برای قضاوت درمورد موفقیتتان انتظارات واقع بینانه داشته باشید. قبل از اینکه برای دویدن آمادگی جسمانی لازم را پیدا نکرده باشید نباید از خودتان توقع داشته باشید که بتوانید 4 کیلومتر را بدوید.
11. به انتقادات گوش دهید اما اجازه ندهید متقاعدتان کند که کمتر از آن چیزی هستید که واقعا هستید. بعضی منتقدان برای بزرگ تر جلوه دادن خودشان دوست دارند شما را خرد کنند اما خیلی های دیگر هم هستند که توصیه های انتقادی بسیار خوب در اختیارتان می گذارند که به کمک آن می تواند خودتان را ارتقاء دهید.
12. وقت و انرژیتان را به دیگران اختصاص دهید. وقتی اینکار را می کنید، فیدبک مثبت از طرف مقابل دریافت می کنید و احترام آنها را به دست می آورید. با این روش خودتان هم کم کم احترام بیشتری برای خودتان قائل خواهید شد.
13. خودتان را باور کنید تا بهترین باشید.
نکات
اجازه ندهید دیگران اعتماد به نفستان را پایین بیاورند.اگر کسی به شما گفت که فلان کار را نمی توانید بکنید، حرفش را باور نکنید.
نقاط منفیتان را مثل هدف تیراندازی بدانید و تا می توانید به سمت آنها تیر شلیک کنید. این باعث می شود اعتماد به نفستان بالا رود.
هشدارها
قبل از اینکه خودتان را باور کنید باید خودتان را بشناسید. باید بدانید که چه چیز برای شما بهتر عمل میکند.اگر می خواهید به خودتان ایمان پیدا کنید باید خوب با زیر و بم شخصیتتان آشنا شوید
تجارت الکترونیک (Electronic commerce) فرآیند خرید، فروش یا تبادل محصولات، خدمات و اطلاعات از طریق شبکههای کامپیوتری و اینترنت است.
تاریخچه:
ارتباط بین تجارت و تکنولوژی دیر زمانی است که وجود داشته و ادامه دارد. در واقع، یک پیشرفت تکنیکی باعث رونق تجارت شد و آن هم ساخت کشتی بود. در حدود ۲۰۰۰سال قبل از میلاد، فینیقیان تکنیک ساخت کشتی را بکار بردند تا از دریا بگذرند و به سرزمینهای دور دست یابند.
با این پیشرفت، برای اولین بار مرزهای جغرافیایی برای تجارت باز شد و تجارت با سرزمینهای دیگر آغاز گشته و روشهای خلاقانهای بصورتهای گوناگون به آن اضافه شد تا امروز که یکی از محبوبترین روشهای تجارت خرید اینترنتی در دنیای وب است.
تجارت الکترونیکی را میتوان انجام هرگونه امور تجاری بصورت آنلاین و ازطریق اینترنت بیان کرد. این تکنیک در سالهای اخیر رشد بسیاری داشتهاست و پیشبینی میشود بیش از این نیز رشد کند. تجارت الکترونیکی به هرگونه معاملهای گفته میشود که در آن خرید و فروش کالا و یا خدمات از طریق اینترنت صورت پذیرد و به واردات و یا صادرات کالا ویا خدمات منتهی میشود.
تجارت الکترونیکی معمولاً کاربرد وسیع تری دارد، یعنی نه تنها شامل خرید و فروش از طریق اینترنت است بلکه سایر جنبههای فعالیت تجاری، مانند خریداری، صورت برداری از کالاها، مدیریت تولید و تهیه و توزیع و جابهجایی کالاها و همچنین خدمات پس از فروش را در بر میگیرد. البته مفهوم گستردهتر تجارت الکترونیک کسب و کار الکترونیک میباشد.